دومین جشنواره روحانی و سینما در حالی بر جشن اختتام خود نشست که عوامل برگزار کننده ی آن، بار دیگر کُل تاریخ سینمای پس از انقلاب اسلامی را به جستجو نشستند و با ارزیابی تمامیِ موجودی سینمای ایران به ۴۷ اثر سینمایی از سال ۱۳۵۷ به بعد دسترسی یافتند که در زمینه حضور روحانیت تولید شده و در نهایت نیز ۱۲ مورد از این آثار را نامزد دریافت جایزه نمودند ...؛ اگرچه بررسی کم و کیف برگزاری این جشنواره به ذات خود موضوعات تلخ و طنز بسیاری را در بر دارد اما سوای در نظرگرفتن این موارد می بایست نکات قابل توجهی را برای آینده احتمالی ادامه به کار آن مورد نظر قرار داد:
۱. ارائه ی وضعیت زندگی روحانیت شیعه آن هم در فرم و قالب سینمایی، موضوعی جذاب است که شاید بیش از هر چیز به دلیل عدم وجود نظایر آن در سایر مذاهب و فرهنگها، به عنوان طبقهای (Class) منحصر به فرد برای جامعهی شیعی در سراسر جهان معرفی شده و از این جهت باید توجه داشت که روحانیت شیعه به هیچ وجه نمی تواند همچون دکترها و مهندسها و نویسندگان و هنرمندان و ... به عنوان قشر اجتماعی (Stratum) مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد؛ خواه این ارزیابی در فیلم و سریال باشد و یا در تحلیل و سخنرانی و ...
۲. بی تردید روحانیت شیعه پدیده ای است که بالاخص پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بسیاری از جوامع جهانی را در سطوح مختلف خود کنجکاو و بعضا متعجب ساخته و از این جهت امروزه ضمن وجود مراکز مطالعاتی بسیاری حول شناخت این طبقه ی انسانیِ پاکیزهیِ آگاهِ عاقلِ عالمِ فعال، علاقمندان بسیاری نیز در سراسر جهان طالب دریافت فهم صحیحی از وضعیت زندگی و شناخت روحیات و خلقیات یک روحانی شیعه می باشند که ارائه ی این مهم در در فرم و قالب سینمایی موضوعی بسیار مهم محسوب می شود.
۳. قطعا پیش از همه، این برگزارکنندگان و موسسین جشنواره هستند که می توانند به مقاصد اصلی خود در برگزاری و اصولا چرایی تاسیس جشنواره روحانی و سینما اشاره نمایند؛ اما شاید کمترین تصور و یا به تعبیری بتوان کمترین توقع از برگزاری چنین جشنواره ای آن باشد که سبک زندگی اصیل روحانیت شیعه و علمای دین به عنوان مجموعه ای که می بایست دانش دین را بدانند، از پارسایی و پرهیزگاری به قدر لازم برخوردار باشند، شجاعت لازم را داشته باشند، برای خدا وارد میدان بشوند و عاقلانه و مدبرانه کار کنند و ... با ابزار سینما به مخاطب عرضه گردد و صدای روحانیت شیعه در مقابله با استکبار و استعمار با ابزار سینما به نمایش درآمده و تمایزات این طیف با سایر بدلیات موجود در این عرصه به رخ کشیده شود.
۴. به نظر می رسد که مسئولان برگزاری این جشنواره می بایست نخست به این جمع بندی برسند که آیا قرار است با برگزاری چنین جشنواره ای ارتباط میان مجموعههای سینمایی و نهاد روحانیت را برقرار نمایند و یا روحانیت را قشری اجتماعی فرض نموده و می خواهند میزان حضور این قشر بر پرده ی سینما را بررسی و یا افزایش دهند؟
۵. اگر مقصود جشنواره روحانی و سینما ایجاد اسباب تعامل میان سینماگران و حوزه علمیه می باشد، نحوه ی گزینش آثار می بایست بر مدار دیگری تغییر جهت دهد و فهرست منتخبین جشنواره می بایست در برگیرنده ی آن دسته از محصولات سینمایی باشد که شخصیت های موجه حوزه ی علمیه بر محتوی آن اشراف و نظارت داشته اند و اصولا نقش مستشاری روحانیت شیعه در تولید آثار سینمایی مورد دقت قرار گیرد.
۶. اما اگر جشنواره روحانی و سینما شان خویش را بر نگاه قشری به روحانیت فروکاست داده و تنها گزینش آثاری منحصر بر حضور کاراکتری ملبس به لباس روحانیت اصرار دارد، می بایست حداقل معیارهای اصیل روحانیت شیعه را در گزینش این قبیل آثار در نظر گرفته و ضمن واکاوی دیدگاه اهالی سینما به شخصیت روحانی، با تعریف شاخصه های اصلی و اصیل روحانیت، اقدام به گزینش آثار نماید که در غیر این صورت دیری نمی گذرد که پای آثار سینمایی مفتضحی همچون شهر قصه و سنگسار ثریا م. و واریته آخوندی و ... و یا حتی محلل نیز به این جشنواره کشیده می شود و دستاندرکاران جشنواره نیز به صراحت بیان می دارند که ما متکفل خط قرمز نیستیم و موارد را بررسی میکنیم!
۷. باید پذیرفت که طیفی از سینماگران پس از انقلاب، با ریشهای بی ریشه ی خود و مصونیتهای اینجا و آنجایی خویش، توانسته اند در سینمای ایران به ارائه تصاویری از روحانیت شیعه به عنوان قشر اجتماعی مبادرت ورزند که اگر چه ترسیمی به ظاهر واقعی از طیف پیشرو و هدایتگر جامعه ی اسلامی ایران است، اما به واقع در بطن خود همواره سعی شده تا به عنوان جماعتی عاطل و باطل در سینمای ایران به تصویر کشیده شوند؛ جماعتی که روزی از طلبگی خود پشیمان و در پی دختری فاحشه، عمامه ی خویش بذل می نمایند و روز دیگر در پی کسب مخارج بیماری همسر خود قالیبافی نموده و یا تبلیغ دین بر زمین نهاده و با وانت باربری می کنند و ... و یا در به روزترین سریال از این دست روایتهای سینمایی، این جماعت مجبور است تا برای بقای خود به آکتوری سینما روی آورده و با تمام وجود در مقام هنرپیشه ای گیشه پسند ظهور پیدا نموده و بر روی مجلات زرد در کنار تصاویر زنان هرجایی، رونق بخش باجه های روزنامه فروشی شوند و ...
۸. در مجموع شاید بتوان اهتمام اصلی این جریان در تولید آثار سینمایی با محور روحانیت در سینمای ایران را بر ترسیم انسان بودن روحانیت، بدور از شان و وظیفه ی اسلامی و نقش آفرینی در عرصه های سیاسی قلمداد نمود؛ شخصیتهایی که برای روحانی بودن تنها انسانهایی هستند که مجبورند بر سر کار رفته و از قبل بازوی خود، نان برای زن و بچه ی خویش مهیا سازند و در این مسیر سعی می نمایند تا مبادا شان روحانیت در منطقی بگنجد که ایشان از طریق نشستن و درس خواندن و تولید فکر و برآورده ساختن مایحتاج سعادت دنیوی و اُخروی جامعه و حفظ شونات ملبس بودن به لباس روحانیت زندگی نمایند و ازین منظر به ترویج افکار شبه روشنفکری اسلام منهای روحانیت و روحانیت منهای اسلام مبادرت ورزند.
۹. امروز یکی از آماجهای حملات دشمنان بلاشک روحانیت است. روحانیت را با کلیتش میخواهند از بین ببرند؛ در این هیچ تردید نکنید. درست است که در بین روحانیون کسانی را برای آماج قرار دادن، هدف قرار میدهند و برایش اولویت قائل میشوند؛ اما در نهایت، از نظر دشمن، کلیت روحانیت مخل و مضر و مزاحم است؛ چون روحانیت پایبند به معارف دینی است، مگر آن روحانییی که بهطور کامل در دام شیطان غلتیده باشد؛ که البته چنین چیزی هم خیلی کم اتفاق میافتد. امروز روشنگری دینی مهمترین زرهی است که جامعهی اسلامی ما میتواند بر تن خودش بکند و در مقابل حملات دشمن بایستد؛ لذا با روحانیت و حضور فعال روحانی مخالفند. اگر روحانی مؤمن و فعال و کارآمد و هوشمند و هوشیاری باشد، با او بیشتر مخالفند و او را بیشتر آماج حملات خودشان قرار میدهند و در این مسیر عمومیت یافتن بازیگری در کسوت روحانیت، بدور از نظارتهای اصولی و دقت در بکارگیری شخصیتهای ملبس به لباس روحانیت می تواند بزرگترین خدمت سینمای ایران در جهت تحقق اهداف دشمن قلمداد گردد.
۱۰. روحانیون چون در بین مردم محبوبیت و نفوذ و شخصیت داشتند، توانستند در دوران اختناق، پیام مبارزه را تا اعماق جامعه پیش ببرند و همه را از نظرات امام مطلع کنند. روحانیت مبارز این کار را کرد. مردم، روحانیت را دوست میداشتهاند و به آنها اعتماد دارند. این اعتماد و ابراز محبت به روحانیون در کشور ما، یک سنت مربوط به طول قرنهاست. روحانیت اسلام در داخل کشور ما، متکی به مردم است و هیچ وقت وابسته به قدرتها نبوده است. امروز هم روحانیون به هیچ قدرتی وابسته نیستند و صددرصد مردمیاند. مردم ما همیشه قداستی برای روحانیت قائل بودهاند و بحمدالله، امروز هم قائلند. مردم، روحانیت را مجموعهای پاک و سالم و قابل اعتماد میدانند. میبینیم دشمن، از تجربههای خود در این زمینه، استفاده میکند. دشمن میفهمد که باید روحانیت را در چشم مردم، از حیثیت و اعتبار انداخت. همهی تلاششان این است. تبلیغات میکنند، دروغ میگویند، اگر مسأله کوچکی را در جایی پیدا کنند، چندین برابر بزرگ میکنند و برای اینکه روحانیت را از چشم مردم بیندازند، خوبیها و گذشتها و فداکاریها را نمیگویند. علم و دانش روحانیت را انکار میکنند و تقوای آنها را منکر میشوند؛ همچنان که پنجاه سال، در دوران رژیم پهلوی هم از این کارها میشد. روحانیت، که مجموعهای علمی و تقوایی است، به وسیله بلندگوهای رژیم پهلوی، فاقد علم و تقوا معرفی شده بود. امروز هم همان تبلیغ کذا انجام میگیرد. اینها مجموعه کارهایی است که دشمن انجام میدهد و ... اما واقع آن است که برخی آثار سینمایی در مسیر اهداف دشمن سعی در جداسازی روحانیت از اسلام و سیاست داشته و در این راستا روحانیت ترسیم شده توسط این جریان را باید فارغ از هر دغدغه ی کلان اسلامی و سر درگریبان زندگی خود دانست که در صورت تذکر دیگران به وجه عمومیت اسلامی روحانیون و وظیفه ی شرعی و دینی یک روحانی، ایشان به عنوان متحجرانی به دنبال مجتهد شدن معرفی می شوند که بدون اطلاع و حضور در جامعه و سختی کشیدن برای کسب روزی حلال، تنها درس می خوانند و بحث می کنند و منبر می روند و شهریه می گیرند و ...
ارسال نظر